دو سال و نیم قبل

وقتی اومدم اینچا


شماها همتون شاهدین


که من در چه وضعیتی بودم


خیلی مینوشتم


هیچوقت به گذشته و به خوندن خودم برنمیگردم

یکی از نوشته هام که یادمه

درباره همکار کاناداییم بود که یه دختر Dark blonde بود


خدا بگم امثال گرگ زاده و رضا صبری و بقیه رو چیکار کنه که عین فضولا میان و باعث میشن آدم محتویات وبلاگشو دیلیت کنه

وگرنه الان من ده ها هزار صفحه نوشته داشتم اینجا

یادتون هست داشتم میگفتم که اینها اصلا و ابدا شنبه ها و یکشنبه ها و حتی جمعه ها پیداشون نمیشه


و یه بار که شنبه رفته بودم دانشگاه

این دختر اومده بود دو ساعت آزمایش ران کنه بره

و من اون موقع ها خیلی پرحوصله تر و خیلی اجتماعی و فاقد اعتماد به نفس هم بودم

میرفتم جلو با همه گرم میگرفتم 

الانم همونه ولی به تدریج آدم اعتماد به نفس پیدا میکنه

خلاصه یادمه دیدم هر نیم ساعت میاد یه پروتئین تزریق میکنه توی دستگاه و میره

ازش پرسیدم که توی وقتای خالیت چی تماشا میکنی؟ ازین جهت میپرسم که با کالچر و ادمها آشنا نیستم و میخوام بدونم کاناداییا چی میبینن

گفت friends!

گفت وقتی سنش کمتر بوده (مثلا ده ساله هرچی) مامانش از تلویزیون میدیده این رو،

بعد این مثلا بچه بوده  نتونسته خوب بفهمه این فیلم رو

الان توی سن مثلا 25 سالگی باز داره دوباره میبینه!


یادتون میاد اومدم نوشتم که یه جورایی حسرت میخورم (و نه حسودی، حسودی هیچوقت نکردم به کسی)

که چقدر خوب و ریلکس بزرگ شده


الان حسرت نمیخورم

خیلی وقته که حسرت نمیخورم 


همیشه به خودم میگم

کاش هرجوری که بود بزرگ میشدم

ولی توی جامعه آزاد، با میزان حقارت کمتر، با ازادی بیشتر، با تنش کمتر، بزرگ میشدم


کاش با اضطراب کمتر، با تحقیر کمتر بزرگم میکردم.


کاش یه بار، یه بار، به گذاشتن انگشتم لای در توی اول ابتدایی، به جای تحقیر کردنم به خاطر دین و ارزش ها و فرهنگ و مایندستی که پدر و مادرم داشتن، به جای گیر دادن به اصول و فروع دین، 

با من مثل یه آدم رفتار میکردن

بچه شش ساله چه میفهمه؟!

بیرون خونه یه جور آشوب بوده برای ما ایرانیا

توی خونه یه جور دیگه

کاش مدیرمون به جای جدا کردن من از بقیه و برچسب زدن بهم

از استعدادام، از قدرت دوست پیدا کردن بالام، از اجتماعی بودنم استفاده میکرد.

کاش به جای حرف و حدیث ساختن پشت من، به من جامعه فرصت میداد که بتونم مثل یه آدم عادی زندگی کنم نه کسی که داره جوب بک گراوند بقیه رو میخوره و تحقیر میشه

خیلی دوست دارم که همه زندگیم رو بنویسم

شماها که اینقدر منو خوندین

به جرات میتونم بگم که حتی 10 درصد از زندگی من رو نمیدونین


وقتی اینجا بیشتر موندم، متوجه شدم که خیلی وقتا تربیت این وایت ها هم خوب نیست. مضر هست، ضرر داره که دخترای به این خوشگلی و بزرگی شب و روز وید میکشن و کوکائین میزنن

یا خودکشی میکنن یا هر چی دیگه

هر شب میرن با یه پسر میخوابن تا که محبت دریافت کنن و یا اون حس عدم خواستن و عدم پذیرششون رو جبران کنن

فکر نکنین اینها مشکلات ندارن


دارن


حرف من اینه که

اگه من توی دوران بچگی، واقعا کودک بودم و باهام مثل یه کودک رفتار میشد

اگه توی دوران نوجوانی باهام مثل یه نوجوان نرمال رفتار میشد

و با خیلیامون نه فقط من


شاید، من شما همه ماها، اینقدر درب و داغون بزرگ نمیشدیم


دقت کنین الان توی این دنیا هیچ ملیتی هیچی بدتر از ایرانی بودن نیست


ایران رو میذارن کنار اسم بدترین اجرام و اجسام دنیا


خار اون هم فقط به چشم ما مردم میره.


همه اینها یه طرف اون تربیت ناجوری که داشتم داشتیم هرچی، یه طرف

اون احساس عدم مورد قبول قرار گرفتن از سمت خانواده

احساس عدم اعتماد به نفس و اعتماد به خود

احساس اینکه باید همه چیز چرفکت باشه باید از ماهها قبل برای هرچیزی اماده سازی کنی در حالی که شاشیدم به این دنیا اصلا نیازی به این کارها نیست


احساس اینکه ما رو بقیه کشورها راه نمیدن

پسرامون و دخترامون تا 40 سالگی در به در این کشورو اون کشور هستن


پسرای گنده 46 ساله مون توی اون سن هنوز بلد نیستن با یه رابطه چطوری رفتار کنن و مثل یه کودک 6 ساله رفتار میکنن.

نتیجه ش این میشه که من و امثال من، با اینکه ممکنه مادرها و پدرای خوبی بشیم

ولی نمیخوایم بچه بیاریم

چون میترسیم به احتمال یه درصد مثل ما بشه.


بعد ازین

میخوام برای خودم و برای دل خودم زندگی کنم

میخوام رها باشم

آزاد زندگی کنم


امروز رفته بودم سمینار دوستم که علوم انسانیه

چون نوبت اون نفر دوم بود، پس 3 تا سمینار رو با هم دیدم

این دوست من ایرانیه

اولا که چقدر دپارتمانشون سیستمش با علوم پایه تفاوت داره!

علوم پایه واقعا یه مشت عقده ای رو جمع کرده که میخوان اعلام کنن کاری که دارن میکنن بهترین کار جهانه.


علوم انسانی یه مدل دیگه هست

درسته که اونها هم عقده ای بازیای خودشونو دارن و چون من با جزئیاتش آشنا نیستم پس نمیفهممش و از دور grass is green

ولی حس میکنم friendly تر هستن

توی سمینارای ما همه راست کردن و تیز کردن که طرف پاورپوینتش تموم شه که بهش شلیک کنن

اینجا خیلی عادی خیلی راحت 

وسط اسپیچ ملت داشتن حرف میزدن

داشت ازینها سوال میپرسید

هر سه تاشون

داشتم فکر میکردم که چقدر فرق داره!!!

حتی خود دختره خیلی تربیتش با من فرق داره

خیلی ریلکس!(البته استادهای ما هم با متفاوت هستن، استاد من خیلی حساس و سخت گیر هست و برای همینم هست که میتونه مقاله های عالی بده)

حتی یه بار براش Rehearsal برگزار نکرده بودن

خیلی عادی

اومد دوستانه دو کلمه حرف زد و رفت!


من بیست دقیقه زودتر رسیدم به دم در سالن سمینار

این دقیقا دو دقیقه مونده رسید!

من رفته بودم اونو تشویق کنم و 18 دقیقه زودتر ازش رسیدم


محتویاتش رو رخیته بود توی یه usb!

همین


ما یه 100 نفر در 1000 جا ایمیل میکنیم ود پاورپوینتو و توی هفت تا دراپ باکس میذاریم

و 3 تا یو اس بی


انگار به تخمشون نیست

واقعا هم نباید باشه


کلا 38 سال زندگیش رو عشق و حال کرده


درسته که دغدغه های خودشو داره مثلا من به اسونی با ادمها دوست میشم و خب خیلی ها نمیتونن


و خب یه دلیلش متفاوت بودن خونواده من بود وگرنه عمرا من این اسکیل رو میداشتم


ولی به تخمشون نیست


هر سال دو بار برمیگردن ایران


باز حداقل ما دغدغه هامون اینهان


یه دوستی دارم که یه پسر 34 ساله هست و امریکا اومده یه ساله


دو ماه از رسیدنش گذشته بود


زنگ زده بود میگفت مریم اینقدر حسرت پسرای امریکا رو میخورم!

پرسیدم چرا؟!


گفت هر وقت که پسری یا دختری باکرگیش میره، میان یه گوشه یه مجسمه رو رنگ میکنن!!!

ما هیچوقت ازین کارها نکردیم!

هیچوقت نتونستیم با یه دل سیر و با یه علاقه تموم نشدنی یکی رو بخوایم!

همش با استرس با بدبختی!


این پسره بچه پولداره و فکر نکنین که این چیزها گریبان ما ادمهای معمولی رو میگیره.


خواستم بهش بگم والا من یه دوست پسری داشتم توی ایران

که دوسش هم داشتم 


ولی هار شد

و جفتک انداخت

و هزاران هزار بلا سر من اورد توی ایران


و باعث شد از ازدواج کردن منصرف بشم.


باعث شد از پسرها قطع امید کنم.


اینه وضعیت ما.



نرمال بزرگ نشدیم.


مشکل داریم بچه ها.

مگه چقدر دیگه زنده م؟!

20 سال؟ نهایتش سی سال.




مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

barang جهان گرافیک مشاور دیه در امور بیمه iranianbrightway عقل و دین رونیاچت,رونیا چت,چت روم رونیا,گپ رونیا,رونیا چت جدید دکور خوب ریاضیات و کاربردها فرفورژه شورای دانش آموزی دبستان سمیه گندمان