یادتون میاد برای جدی، به مناسبت تولدش، همون دو سال و نیم قبلش که رسیدم، هدیه های ناقابلی در حد یه یادگاری اوردم؟


یادتون میاد همیشه جنگ و دعوا داشتیم و هیچوقت قسمت نشد بهش بدمش و وقتی هم پستشون کردم

بر گردوند و تحویل دادش به اداره پست،

یادتون میاد؟


یادتون میاد به جای خریدن پتو برای خودم، هزینه پست رو دادم،

و مجبور شدم هزینه برگردوندنش رو هم بدم؟


چند تا خرت  چرت توی اون بسته بود، 

که دو تاش اینها بودن

یکی یه جور دستگاه کوچولو بود که یه دستگیره داشت،

و میچرخوندیش و میخوند: تولد تولد تولدت مبارک!!


این عکسشه:


دریافت
حجم: 58.1 کیلوبایت
توضیحات: JeddiBirthday


و این هم صدایی هست که از خودش درمیاره:


هرچی دستگیره رو سریعتر بچرخونی سریعتر میخونه:


دریافت
حجم: 330 کیلوبایت
توضیحات: JeddiVoice


دریافت
حجم: 371 کیلوبایت
توضیحات: JeddiGiftVoice2


چند روز قبل، آخرین شبی که تورنتو بودم،

انداختمش توی سطل آشغال،

خدا میدونه با چه بدبختی ای این و چند تیکه دیگه از هدیه ها رو از ایران اوردم.

وقتی داشتم برای بار دهم چمدونم رو خالی میکردم، باز هم این به زور جا میدادم لای وسایلم.


یه جورایی فکر میکردم حتما سال اول جدی رو میبینم که اینا رو بهش بدم.


فکر نمیکردم که اینقدر دیر بشه، که من که اینقدر دوسش داشتم اینقدر ازش سیر بشم، که ماه آخر، بهش بگم اصلا تورنتو نیستم که نخوام ببینمش و دلیل داشته باشم. 

گاهی وقتا یه کسانی رو در زندگی دوست دارین

و بعدها از خودتون میپرسین اخه چرا؟ 

اون روزی که اون هدیه ها رو با اشتیاق و ذوق تمام از ایران داشتم میاوردم، هیچوقت فکر نمیکردم که دو سال و نیم بعد توی همون تورنتو و شب قبل از پروازم بندازمشون سطل آشغال.


توی پست بعدی مینویسم که با بقیه یادگاریایی که براش اورده بودم چیکار کردم.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

بک پک آشیخ دل نوشته های من کاور باران برای کالسکه فایروال سیسکو مهربان ما 2- مهربان آذربایجان شرقی گیسو کمند - موسیقی ایرانی