هر شب
وقتی هم خونه ایم خسته از کار برمیگشت
فرنی و شامی که براش (ّرای خودمون) پخته بودم رو میخورد
برام چایی درست میکرد
گاهی من براش درست میکردم اون بیشتر پیتزا و استیک درست میکرد
و هر شب برای من ازین حرف میزد که دخترای وایت ادمای مزخرفین و میخواد با یه میدل ایسترنی یا اسیایی یا افریقایی دیت کنه.
و اگه نشه
میخواد بره همجنس گرا بشه.
الان من با کی هر شب حرف بزنم؟
من امادگی رفتن به اپارتمان تنهایی رو نداشتم!
عمری هم خونه ای داشتم.
باید برم هم خونه ای پیدا کنم.
فاک.
درباره این سایت