هر وقت به این فکر میکنم که من کشورمو دوست دارم

یه روزی شاید برگردم و توش برای هیمشه زندگی کنم

یا برم یونان یا ترکیه یا ارمنستان یا اذربایجان زندگی کنم (اذریبایجان و ارمنستان تا حدی مستثنی میشن در ادامه)

یا حتی برم اروپا مدتی زندگی کنم یا بریم خونه بخریم و بمونیم

اون نژادپرستی مردم به کنار

تفاوت فرهنگی به کنار

زنوفوبیای مردم به کنار

اینکه قراره دم به ساعت به من بگن آر یو راشن به کنار

اینکه ما نهایتا توی کشورهای بیگانه پناهنده محسوب میشیم به کنار،

 

اینها همه قبول و به کنار،

 

اینکه 

 

ایرانیایی مثل دختر خاله من، که با بیکینی توی این هواد سرد، توی استانبول توی کنسرت شهرام شب پره حاضر شده،

و یا اون دختر خانم ناظممون که تنهایی داره خفه ش میکنه یا اون عسل طاهریان یا دنیا نگون بخت یا اون پسره فرزام فرزین،

دیدن اینها باعث میشه من یه تجدید نظر اساسی بکنم

 

و بگم بابا همه جای دنیا یه رنگه ولش کن.

 

یعنی اگه دختر خاله من توی کنسرت شهرام شب پره به جای بیکینی مثلا شلوارک و میپوشید من مشکلی نداشتم

 

ولی با بیکینی بریو اصرار کنی که داداشی شهرام منو بکش بالا من برقصم،

 

من رو بیشتر از بفرمایید شام

شیوا72 در نکست پرشین استار

و اون کسایی که تفریحی میومدن تو مسابقات محمد خردادیان میرقصیدن توی دبی (کشور دبی به قول مریم مقتدری) و استانبول و انتالیا،

 

من رو وادار میکنه که در محدوده قاره امریکا بمونم.

 

حالا شاید برم Easter Island زندگی کنم. یه جاییه دوره حداقل خرابکاری ایرانیا رو نمیبینیم.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

لوله پلی اتیلن , قیمت لوله پلی اتیلن Brenda Tasha Michael آموزشگاه زبان انگلیسی آرموت هندوستان گردی فیلمکی ، بدون فیلم هرگز تعمیر پکیج رادیاتور در شیراز - فلاح زاده مواکب مقاومت