دوئیت شروت سخنرانی داشت،

جیم هلپرت برای اینکه اذیتش کنه سخنرانیای هیتلر و موسولینی رو بهش داد که از روی اونها تمرین کنه و حرکات دست و حرف زدن اونها رو تقلید کرد.

 

دوئیت رفت سخنرانی کرد و مردم براش غش و ریسه رفتن و کلا سر پا واسادن و حمایتش کردن و داد و هورا و تشویق راه انداختن.

 

یاد اون موقع افتادم که یه نفرو توی المان و دانمارک شبیه هیتلر ساختن،

 

و رفت توی خیابون ها راه رفت،

و مردم المان و دانمارک هم حمایتش کردن و پشت سرش راه افتادن (فکر کنم سال 2006 اینها بود).

 

کلا مردم و کلا آدمی در ذات خودش عاشق قدرته، و عاشق راه افتادن پشت سر دیکتاتورها و قدرتمندهاست چون هم با قدرت در تماس قرار میگیره هم از حمایت اونها برخوردار میشه هم کلا حس خوبی بهش میده.

برای همینم هست که ادمایی که خیلی فکر میکنن، خیلی به خودشون فشار میارن و دور و بر این ادمها راه نمیفتن.

یعنی دیکتاتور بودن از امیال یه ادم میتونه باشه و اگه بتونی جلوشو بگیری (مثل زیاد غذا خوردن که مضره و همزمان از امیال ادمه) یعنی تو خیلی ادم فکور و توانمندی هستی.

 

یه صحنه رو توی آفیس دوست دارم،

اسکار و دوست پسرش سه ماه بود مسافرت بودن (چون مایکل و دوئیت اونو بوسیدن و ضمنا اذیتش کردن با انجلا و اون میخواست شکایت کنه که شرکت بهش این پیشنهادو داد و اسکار هم با پسره رفت اروپا).

 

وقتی برگشت دید (درست توی جشن کریسمس برگشت) دید انجلا و دوئیت دارن با هم اواز میخونن برای همه،

پشماش ریخت و برگشت خونه ش دوباره :)

 

اسکار رو دوست دارم. ادم سالم، ساده، باهوش، باسواد، مهربان، دوست داشتنی و بامعرفتیه.

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

گروه صنعتي آريان سيستم رو لینک فارسی وکیل پایه یک دادگستری در تبریز برج خنک کننده پلکان ریاضی دنیای ما اهورا پرواز مهر گلچین جذابترین منابع در اینترنت Tricia Lissette