یه وقتایی،

یه حرفی میزنی،

که بقیه میخونن و میگن اوکی! یا به درک، یا خب جفنگی، یا مثلا چرا چرت و پرت میگی، یا افرین الهام گرفتم و.

 

ولی این حرف/متن/پست،

مخاطب داره.

 

مخاطبش با خوندنش به هم میریزه، روش اثر میذاره.

 

ازونجایی که مخاطب پست قبلی من (همون رد شدن از پل) یه ادم به شدت ترسو، بی عرضه، بی جربزه، بدونم جنم (اینقدر ترسو هست که از ترسش در هشتاد درصد موارد اعتراف نمیکنه که وبلاگمو میخونه) هست و خیلی سوسول و مغرور، اومده همون بد و بیراههای سابق رو به من گفته،

و تهشم گفته برای اینکه بیشتر اایمر نگیری (یعنی واقعیت های گذشته مون رو فراموش نکنی) فلان کارو انجام بده.

 

نخیر جناب. من اایمر ندارم.

حافظه م هم عالی کار میکنه.

 

مهم اینه که حرف من، بعد ازین همه سال، تا عمق عمق تو رو سوزوند.

 

وقتی ادم از حرف حق بقیه میسوزه،

همین میشه. نمیتونه جلوی خودش رو بگیره. میخوای درست کنی همه چی رو و قبول نداری اون چیزی که طرفت میگه درسته. ولی نه مجازی میشه و نه لان وقتشه. کلی سال وقت داشتی. با حماقت هات، خودخواهیات، سوسول بودن هات، مغرور بودنت، خودبرتر بینیت، قضاوت اشتباهت (همین که مثلا به من میگی زنجیر میندازن دور گردنت میکشنت توی خیابونای کانادا و ایران و هر جا) که در هزاران مورد قضاوت های غلط داشتی، با نظرات احمقانه ت، با رفتارهای لبریز از فاشیزم و نژادپرستیت، دیگه نه الان نه هیچ وقت دیگه هیچی رو نمیتونی درست کنی.

به جای پیام های پر از حقارت و فحش و انالیز شخصیت من که بهم میدی، لطف کن بشین مدتی فکر کن.

 

توی ذهنت یه چیزی بافتی، ته دلت خودت رو قهرمان میدونی،

ایده تو اینه: من بهش خواستم محبت و کمک کنم ولی خودش بود که سرپیچی میکرد.

 

حقیقت اینه: اشتباه میکنی.

نخیر اینطوری نبود.

 

من یادم نمیاد همین چیزی بوده باشه. 

 

اینکه داری سعی میکنی با مظلوم نمایی و یا حتی به زور! یه تصویر خوب به خرد مغز من بدی، فقط باعث میشه بیشتر حالم به هم بخوره.

دقت کن کل مسئله یه چیز پیش پا افتاده و ساده هست.

ولی تو با کامنتهای احمقانه فقط نمک میپاشی روی همه چی.

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تعمیرات پکیج ایران رادیاتور بوتان در شیراز - فلاح زاده Nothing Found مرکزنت شمیم باران عاشقانه های من و عشقم Samantha پیچک یاس