من از اون دسته مهاجرانی نیستم که بگم مهاجرت بد و اَخ هستش. تمام دوستان و اطرافیانم رو هم تشویق میکنم که به مهاجرت فکر کنند.
شخصیت شما در مهاجرت دچار رشد و تغییر بزرگی میشه و تواناییهایی در شما شکوفا میشه که تا در موقعیتی مشابه مهاجرت قرار نگیرید، ممکنه برای همیشه برای خودتون هم ناشناخته باقی بمونند.
با مهاجرت، شما به جمع اقلیت مهاجران جهان میپیوندید. مهاجرت ممکنه دربهایی رو به روی شما ببنده که به صورت عادی در کشور خودتون براتون باز بود، ولی دروازههای زیادی رو هم به روی شما باز میکنه.
مثل یک ماهی که از برکه به دریا راه پیدا میکنه. ایرانیان در طول تاریخ مدرن جهان در دسته مهاجران قرار ندارند.
ما مثل آلمانیها، ایتالیاییها کوچ جمعی نداشتیم که هویت و ریشهمون رو به جای دیگه پیوند بزنیم. اولین گروه مهاجران ایرانی، تبعیدیان انقلاب ۵٧ بودند که به اشتباه مهاجر نامیده میشن. آدمهایی که زندگی و جان و مالشون در معرض تهدید بود و مجبور به فرار شدند. مهاجر در تعریف کلی به کسی اطلاق میشه که با قصد خودش بدون اجبار تصمیم میگیره جای دیگری رو برای زندگی انتخاب کنه.
بسیاری از تلخیهایی که ایرانیان از آن حرف میزنند، عواقب تبعید اجباری است، نه مهاجرت خود خواسته. در تبعید شما در شرایطی قرار میگیرید که آمادگی ذهنی و روانی مواجهه با آن رو نداشتید. مکان و زمان رو شما انتخاب نمیکنید و مجبور هستید با تقدیر کنار بیایید.
چیزی که سعدی شیرین سخن نوشته، برای تبعیدیانی مثل من هستش.
مهاجرت خوبه، «به دلتنگیش هم میارزه».
اینهایی که خوندین،
مال من نیست.
مال اشکانه.
اشکان منفرد.
اشکان منفرد رو خیلی نمیشناسم.
اینها رو از کانالش خوندم. و این نوشته ش رو خیلی دوست داشتم.
نمیشناسمش، ولی از نوشته هاش به نظر میرسه آدم سختی کشیده و عمیقی شده.
شاید هم کمی افسرده مثل بقیه ماها.
من باهاش تا حد خیلی زیادی موافقم.
خیلی از ماها ممکنه مهاجر نباشیم. بیشتر تبعیدی هستیم. تبعیدی هایی که توی کشور خودشون حتی مینیمم اون چیزهایی که میخواستن رو ندارن،
مثلا اینکه کاری پیدا کنیم که بتونیم بدون اینکه هشتمون گروی نهمون باشه زندگی کنیم،
یعنی داشتن یه زندگی عادی با وضعیت عادی شاید برای ماها سخت بود اونجا.
دلیل شخصی من، یکمی ماجراجویی هم بود. من از ناچاری اینجا نیومدم. توی ایران کم کم به زندگی داشتم سر و سامون میدادم.
اومدم اینجا که رشته فانتزیامو بخونم که توی کشور خودم و حتی دانشگاههای اروپا واقعا این رشته خاص پیدا نمیشد.
یعنی یه بخشهاییش تبعید و یه بخشهاییش نه. به میل خودم. اگه ایران ایده ال و ارمانی بود هم حتما حداقل برای یه مقطع تحصیلی یا کاری میومدم یه کشور دیگه.
ولی همه ما دلتنگ میشیم.
همه ما دوست داریم توی کشور خودمون زندگی کنیم.
محیط جدید همیشه سخته.
امروز توی راه برگشت به خونه یه سگ از خوشحالی داشت خودش رو میکشت روی برف اینقدرررررر که خوشحال بود!!
یه فیلمم رفتم دیدم :)
bad boys for life
من طرفدار فیلمهای اکشن نیستم،
ولی اولا ویل اسمیت توش بود در ثانی دیگه برای بقیه باید سکریفایز کنی!
چقدر حال داد :) خیلی زیاد خوش گذشت و عجب فیلم قشنگی بود :) اخرشم فیلم هندی شد :)
درباره این سایت